۱۳۹۶ بهمن ۳۰, دوشنبه

وکالت مادرم برای دادخواهی و شرح بی سرانجامی آن:


مقدمه:
در زمستان 1392، به دلیل تمایل مادرم برای ثبت اسامی فرزندان ناپدید شده اش در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری، حفاظت از گورستان خاوران، پایان اذیت و آزار خانواده های کشته شدگان و جلب توجه گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، اقدامات ما برای تنظیم وکالت نامه و یافتن وکیلی شناخته شده در سطح بین المللی برای پیگیری این خواسته ها آغاز شد. 

این وکالت نامه در خرداد 1393 نهائی شد و برای وکیل مورد نظر از طریق یک واسطه ارسال گردید. ولی به دلایلی که بر من نامعلوم است گویا با تاخیری چند ماهه به دست وکیل مورد نظر رسیده است. علاوه بر آن به دلیل سوء تفاهمی که باز هم دلایل آن بر من نامعلوم است، وکیل مورد نظر گمان کرده بود که [مادرم] از او خواسته اند که دست نگاهدارد.

این سوءتفاهم در ملاقاتی که در اردیبهشت 1394 با حضور وکیل مورد نظر ، من و دو تن دیگر صورت گرفت، بر طرف و ایشان قول دادند که بلافاصله تلاش های خود را در تحقق وظایفی که در این وکالت نامه برعهده ایشان گذاشته شده است آغاز نمایند.

به دلیل بیماری مادر همسرم و سپس بیماری مادرم که با صد دریغ به فوت آنان منجر شد و به قول وکیل مذکور "کیس حقوقی آنان هم بسته شد" و گرفتاری های متعدد شخصی که بازگو کردن آنها از حوصله این مطلب خارج است، هر چند بارها مترصد پیگیری وکالت بودم، اما متاسفانه فرصت نیافتم که اینکار را انجام دهم. به ویژه با معرفی که برخی از دوستان قابل اعتمادم از فرد مورد نظر کرده بودند، گمان می کردم که پیگیری من ضرورتی ندارد و کارها حتما به روال خود پیش خواهد رفت.

پس از فوت مادرم و زمانی که هیچ خبری از پیشرفت کارها به دستم نرسید، این فکر در من تقویت شد که احتمالا وکیل مورد نظر هیچ اقدام  مشخصی در رابطه با این وکالت انجام نداده است.

از همین رو با سرخوردگی بسیار، سی و اندی روز پس از فوت مادرم، نامه ای را در تاریخ 3 اسفند 1395 (21 فوریه 2017) برای وکیل مورد نظر ارسال کردم. در آن نامه نوشتم:

با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت برای جنابعالی؛ همانگونه که حتما به خاطر می آورید، در خرداد 1393، از طریق آقای ...، وکالتنامه ... زنده یاد خانم ام البنین جلالی مهاجر، که بیشتر با عنوان مادر بهکیش شناخته می شوند، مادرم، که پنج تن از فرزندان ایشان، آقای محمد رضا بهکیش (اسفند 1360- ناپدید شده)، خانم زهرا بهکیش (شهریور 1362- ناپدید شده)، آقای محسن بهکیش (اردیبهشت 1364-اعدام شده)، آقای محمود بهکیش (تابستان 67- ناپدید شده) و آقای محمد علی بهکیش (تابستان 67- ناپدید شده)، در دهه شصت به قتل رسیده و یا ناپدید شده اند، به جنابعالی تحویل داده شد و بنا بر شهادت آقای ...، جنابعالی وکالت ... [مادرم] را پذیرفتید.
سپس، در اردیبهشت ماه 1394 (ماه مه 2015)، در جریان جلسه ای در ...، شما عنوان کردید که در مورد شروع کار، به دلیل برخی سوءتفاهم ها، دچار تردید شده بودید. پس از مذاکرات در جلسه فوق، جنابعالی تائید و تاکید کردید که تمام تردید ها برطرف گردیده و بلافاصله کار بر روی وظایف مربوط به این امر مهم را آغاز خواهید کرد.
[من] ... در اینجا تنها و منحصرا از جانب مادرم ... که در زمان دادن وکالت به جنابعالی هنوز در قید حیات بودند و متاسفانه امروز دیگر در میان ما نیستند، با شما مکاتبه می کنم.
... خانم ام البنین جلالی مهاجر (مادر بهکیش) ... در وکالت نامه خود به شما سه مورد را  مد نظر داشتند و مشخص کرده بودند:
1- پرونده ای برای هر یک از قربانیان نزد گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی ناپدید شدگان قهری در اعدام های گسترده سال‌ های آغازین دهه شصت و کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 گشوده شود.
2- فشار بر خانواده های قربانیان کشتارهای دهه شصت و آزار و اذیت سازمان یافته آنان، به عنوان یک مسئله و بخشی از دستور کار گزارش گر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران اضافه شود. [من می خواهم] که به اذیت و آزار خانواده های قربانیان خاتمه داده شود و خواسته های آنان از قبیل گشودن درِ گورستان خاوران، حق برگزاری مراسم دهم شهریور ماه در گورستان خاوران و حق برگزاری مراسم آزادانه در منازل شخصی و در اماکن عمومی متحقق شود. 
3- تلاش گردد که گورستان خاوران از طرف نهادهای های بین المللی به عنوان محلی تاریخی به ثبت برسد و مورد محافظت قرار گیرد.
متاسفانه در بیست و یکماه گذشته، از زمان تشکیل جلسه اردیبهشت 1394، ... [مادرم] از جنابعالی هیچ گزارشی در مورد پیشرفت کارها دریافت نداشته‌اند. به همین دلیل خواهشمند است:
1- گزارش دقیقی از اقدامات انجام شده در مورد ثبت اسامی برادران ام (محمود بهکیش، محمدرضا بهکیش و محمد علی بهکیش) و خواهرم (زهرا بهکیش) در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری، شامل زمان تحویل فرم ها، زمان پیگیری‌ های بعدی، جزئیات مکاتبات و ... ارائه فرمائید.
2- گزارش اجمالی از اقدامات انجام گرفته در رابطه با دومین مورد از وظایف محوله، شامل زمان و دفعاتی که با مسئولان سازمان ملل و به ویژه گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران مذاکره کرده اید را ارائه نمائید.
3- گزارشی کلی از اقدامات انجام شده در مورد محافظت از گورستان خاوران ارائه فرمائید.
4- طبیعی است از آنجا که بر این گمان بوده‌ ام که اقدامات جنابعالی به شکل داوطلبانه انجام می شود، به خودم اجازه نداده ام که پیشنهاد جبران مخارج این وکالت را طرح نمایم. اما، اگر پیشبرد وظایف مربوطه و محوله در وکالت نامه مورد توافق نیازمند صرف هزینه‌هایی باشد، با کمال میل حاضر هستم که هزینه وکالت جنابعالی و هزینه های مرتبط برای پیشبرد این امر مهم را متقبل شوم.
پاسخ عاجل شخص جنابعالی را انتظار دارم. 
با احترام
جعفر بهکیش
سوم اسفند ماه 1395 مطابق با بیست و یکم فوریه 2017

پاسخ وکیل نامبرده مملو از توهین به شخص من بود. اما در اصل این توهین ها خطاب به مادرم بود که به ایشان وکالت داده بودند که وظایفی را برای پیشبرد امر دادخواهی انجام دهند. ایشان نشان دادند که عدم پاسخگوئی تنها به مسئولان جمهوری اسلامی محدود نیست و متاسفانه بخشی از فرهنگ عقب مانده کشور ماست.

این تجربه نشان می دهد که بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، بخش مهمی از فعالین حقوق بشر هیچ نزدیکی و قرابتی با تلاش های خانواده های قربانیان نقض گسترده و سیتماتیک حقوق بشر در ایران نداشته و ندارند و متاسفانه دسته بندی های مبتذل و بازار گرائی، آفتی برای پیشرفت حقوق بشر و دادخواهی در ایران شده است.

در انتها باید بگویم که عمیقا شرمنده هستم که به توصیه و اصرار من مادرم عبارت "[مفتخرم] که شما، ...، وکالت [مرا] پذیرفته اید" را در ابتدای پاراگراف آخر آوردند. چرا که در اصل این افتخار وکیل نامبرده بود که مادرم به ایشان اعتماد کرده بودند و وکالت یکی از مهمترین دغدغه های زندگی خود را به ایشان محول کرده بودند. متاسفانه این وکیل قدر این اعتماد را ندانست.

علاوه بر آن معدود دوستانی که از نزدیک در جریان وکالت مادرم قرار داشته و مورد مشورت قرار گرفته بودند و سپس بی توجهی و بی مسئولیتی وکیل مورد نظر را شاهد بودند، به دلایلی که بر من نامعلوم است و با هزار افسوس در مقابل عدم انجام تعهدات و سپس اهانت های وکیل نامبرده سکوت اختیار کردند؟

این وکالت نامه تنها در وبلاگ شخصی خودم، که چندی است تنها به عنوان آرشیو مورد استفاده قرار می گیرد،منتشر شده  و برای اطلاع علاقه مندان به تحقیق در مورد علل و موانع توسعه حقوق بشر و گسترش تلاش های ما برای حقیقت و عدالت در ایران و درمیان ایرانیان است. باز نشر کلی و یا جزئی (جز در مورد مطالب آکادمیک) این مطلب تنها با اجازه کتبی جعفر بهکیش میسر است.


متن وکالت نامه:

با درود و احترام

انتخاب مادران و خانواده های خاوران به عنوان یکی از برندگان جایزه حقوق بشری گوانگجو، که به همت "سازمان عدالت برای ایران" و با پشتیبانی شماری از فعالان حقوق بشر ممکن شد، شرایط مساعدتری را برای طرح خواسته های [من] در سطح داخلی و بین المللی فراهم کرده است. از همین رو ... تصمیم [گرفتم] که برای اولین بار به شکل ... رسمی به جناب عالی وکالت [داده] تا پیگیر نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در دهه شصت، اعدام های دهه شصت و به ویژه کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67، و به شکلی مشخص طرح درخواست پایان دادن به اذیت و آزار بستگان اعدام شدگان و پاسخ گویی در برابر خواسته های بر حق [من] در نهادهای داخلی و بین المللی باشید.

 بدون شک پیشبرد امر خطیر دادخواهی به همکاری و همیاری گسترده ترین فعالین مدنی و سیاسی و به ویژه در این مورد خاص، به همکاری نزدیک میان حقوق دانان مجرب و کارآمدی که در زمینه دفاع از حقوق بشر شناخته شده اند، نیاز دارد. تداوم تلاش های مادران و خانواده های خاوران، نشان بارز درک این واقعیت است. [مادران و خانواده های خاوران] علیرغم اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک میان فرزندان و عزیزان [اشان]، راه همکاری و همراهی در میان خود را انتخاب [کرده اند].
 
[من] بر این [باور هستم] که دستیابی به حقیقت و عدالت به یک باره روی نمی دهد و مسیر دشوار و ناهمواری است که با مقاومت قربانیان و بستگان قربانیان نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر شکل می گیرد. این مسیر با حمایت و مشارکت سنجیده و پیوسته جریان های مدنی و سیاسی تداوم می یابد؛ به تدریج در حافظه جمعی بخش مهمی از مردم، روایتی انسانی از جنایت های سیاسی، جایگزین روایتی می گردد که جمهوری اسلامی در سی و شش سال گذشته با استفاده از تمام امکانات خود بر جامعه تحمیل کرده است.

در این مسیر، شهروندان، فعالان سیاسی و مدنی، فعالان حقوق بشر و به ویژه قربانیان جان به در برده و بستگان قربانیان جنایت های دولتی (که همیشه در مرکز هر جنبش دادخواهی هستند)، با مشارکت در جنبش دادخواهی، می آموزند که برای مقابله با سیاست بیرحمی و برای جلوگیری از تکرار جنایت های مشابه؛ 1) باید حقیقت آنچه در سی و چند سال گذشته اتفاق افتاده است کشف و به بخشی از حافظه جمعی جامعه تبدیل شود؛ 2) خواست حسابرسی از کسانی که در جنایت سهیم بوده و یا از آن سود برده اند، به خواستی عمومی تبدیل و به مصونیت از مجازات آن ها خاتمه داده شود و 3) اینکه دادخواهی انتقام جویی نیست و تلاشی است برای پایان دادن به دور تسلسل جنایت دولتی، زندان، شکنجه، اعدام و هر نوع قتل در ایران.

به رغم تمامی تلاش های خانواده های قربانیان، [آنان] هنوز در آغاز راهی طولانی [هستند] و تلاش های روز افزونی لازم است تا جنبشی فراگیر برای حقیقت و عدالت شکل گیرد. 

هر چند انتظار [دارم] که وکلای [من]، در تشخیص اهداف قابل حصول در هر مرحله از جنبش دادخواهی [مرا] یاری نمایند، اما اطلاعات [موجود] نشان می دهد که در لحظه حاضر دستیابی به اهداف زیر ممکن و ضروری است:

1- پرونده ای برای هر یک از [فرزندان ناپدید شده ام] در نزد گزارش گر ویژه سازمان ملل برای بررسی ناپدید شدگان قهری ... گشوده شود.

2- مسئله فشار بر خانواده های قربانیان کشتارهای دهه شصت و آزار و اذیت سازمان یافته بر علیه آنان، به بخشی از دستور کار گزارش گر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران اضافه شود. [میخواهم] که به اذیت و آزار خانواده های قربانیان خاتمه داده شود و خواسته های آنان از قبیل گشودن در گورستان خاوران، حق برگزاری مراسم دهم شهریور ماه در گورستان خاوران و حق برگزاری مراسم آزادانه در منازل شخصی و در اماکن عمومی متحقق شود. 

3- تلاش گردد که گورستان خاوران از طرف نهادهای های بین المللی به عنوان محلی تاریخی به ثبت رسیده و مورد محافظت قرار گیرد.

[مفتخرم] که شما، ...، وکالت [مرا] پذیرفته اید. بدیهی است که در این کار بزرگ، تلاش جمعی از وکلا ضروری است و در صورت نیاز و پس از مشورت با جناب عالی، از خدمات وکلای حقوق بشر ایرانی و غیر ایرانی برای رسیدن به اهداف فوق استفاده [خواهم] کرد. اطمینان [دارم] که موقعیت شما، به عنوان یکی از صميمى ترين، پيگيرترين و برجسته ترين چهره های بین المللی حقوق بشر، می تواند به هماهنگی میان این وکلا یاری رساند.

با احترام مجدد

[ام البنین جلالی مهاجر (مادر بهکیش)]
خرداد 1393

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر